جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
س
معین
سمفونی
(سَ فُ) (اِ.) آهنگی که برای ارکستر کامل ساخته شود.
س
معین
سمت الرأس
(سَ تُ رَّ) (اِمر.) نقطهای درآسمان که درست در امتداد سر شخص باشد.
س
معین
سمعک
(سَ عَ) (اِمصغ.) وسیلهای برای تقویت شنوایی. کسانی که گوششان سنگین اس...
س
معین
سمت
(س مَ) (اِ.)۱- نشان داغ.۲- علامت، نشانه.۳- عنوان.۴- مقام.
س
معین
سمعت
(سَ عَ) (اِ.) ریای در گفتار.
س
معین
سمبولیک
(~.) (ص.) چیزی که دارای ارزش و کارایی خاص خود نیست و نشانه و مظهر چیز...
س
معین
سمع
(سَ) ۱- (اِ.) گوش، حس شنوایی.۲- (مص م.) شنیدن.
س
معین
سمبول
(سَ بُ) (اِ.) مظهر، نماد، نشانهای که نمایانگر معنایی پنهان باشد، رمز...
س
معین
سمط
(س) (اِ.) گردن بند، رشتة مروارید یا مهره.
س
معین
سمبل کردن
(~. کَ دَ) (مص ل.) (عا.) کاری را سرسری و بدون دقت انجام دادن.
«
‹
98
99
100
101
102
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها