جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
س
معین
سود خوردن
(خُ دَ) (مص ل.) ربا خوردن.
س
معین
سور دادن
(دَ) (مص ل.) مهمانی دادن.
س
معین
سود
(اِ.)۱- فایده، نفع.۲- ربح.۳- حاصل، محصول.۴- فتح، پیروزی.
س
معین
سوده
(دِ یا دَ)۱- (ص مف.) ساییده شده، لمس شده.۲- کوفته.۳- ریز شده، خرد شده....
س
معین
سوختگی
(تَ یا تِ) (حامص.)۱- عمل سوخته شدن.۲- درد و مصیبتی که عارض شخص شود.۳- ...
س
معین
سودن
(دَ) (مص م.)۱- ساییدن، لمس کردن.۲- کوبیدن و خرد کردن.۳- فرسودن.۴- سور...
س
معین
سوخته
(سُ خْ تِ) (ص مف.)۱- هر چیز آتش گرفته، محترق.۲- مجازاً آزار کشیده، محن...
س
معین
سوسه دواندن
(~. دَ دَ) (مص ل.) (عا.) با بدگویی برای کسی تولید اشکال کردن.
س
معین
سوزان
(ص فا.)۱- سوزنده.۲- ملتهب.
س
معین
سوسه
(سَ یا س) (اِ.) (عا.)۱- حقه، تزویر.۲- دشواری، اشکال.
«
‹
118
119
120
121
122
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها