جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
س
معین
سورسات
(رَ) (اِ.)۱ - زاد و توشه.۲- خواربار.۳- ملزومات و تدارکاتِ کار.
س
معین
سوزنکاری
(زَ) (حامص.) ریزدوزی و نقش و نگار انداختن روی پارچه با سوزن.
س
معین
سوررآلیسم
(اِ.) واقعیت برتر، مکتبی ادبی و هنری که معتقد بودهاست به ارائة احسا...
س
معین
سوزنده
(زَ دِ یا دَ) (ص فا.)۱- آن که یا آن چه سوزد.۲- گرم.۳- سوزاننده.
س
معین
سورتمه
(مِ) (اِ.) وسیلة نقلیة کوچکی که در مناطق سردسیر با سگ یا گوزن یا اسب،...
س
معین
سوزنبان
(~.) (ص مر.)مسئول ریل راه آهن.
س
معین
سورت
(سَ یا سُ رَ) (اِمص.)۱- تندی، تیزی.۲- شدت.۳- هیبت.
س
معین
سوزمانی
(زْ) (اِمر.) زن کولی.
س
معین
سوزش
(زِ) (اِمص.) سوختن، التهاب.
س
معین
سوزاک
(اِ.) یکی از امراض مقاربتی که واگیر دارد و نشانة آن چرک و سوزش در مجرا...
«
‹
119
120
121
122
123
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها