جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
س
معین
سوقه
(قَ یا قِ) (اِ.)۱- رعیت.۲- مردم فرومایه.
س
معین
سوق الجیش
(سَ قُ لْ جَ) (اِمص.)لشکر - کشی، استراتژی.
س
معین
سوق
(سَ) (مص م.) راندن.
س
معین
سوفچه
(چَ یا چِ) (اِ.) خرده و ریزه.
س
معین
سوفلور
(لُ) (اِ. ص.) کسی که از پشت صحنة نمایش جمله و عبارتهای نمایشنامه را ...
س
معین
سوم
(س وُُ) (ص.) در مرتبة سه. نفر سوم، هفته سوم.
س
معین
سولوق
(اِ.) خورجینی که سابقاً در سفر همراه میبردهاند.
س
معین
سوله
(لِ) (اِ.) نوعی اسکلت پیش ساخته برای ساختمان که به شکل خرپا زده شود.
س
معین
سپاردن
(س دَ) (مص م.) سپردن.
س
معین
سوپروایزر
(~. زِ) (اِمر.) کسی که رییس یا مسئول بخش خاصی از یک اداره به ویژه بخش...
«
‹
123
124
125
126
127
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها