جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
س
معین
سک سک
(سُ سُ) (اِ.) یکی از بازیهای کودکان، و آن نوعی قایم باشَک است.
س
معین
سپوسه
(سُ یا سَ س) (اِ.) = سبوسه:۱- پوست آرد نشدة جو یا گندم.۲- شورة سر آدم...
س
معین
سک زدن
(سُ. زَ دَ) (مص م.)۱- راندن چارپا به وسیلة سک.۲- مجازاً: تحریک کردن، ا...
س
معین
سپوس
(سُ یا سَ) (اِ.)۱- پوست گندم یا جو.۲- پوست آرد نشدة دانة غله.
س
معین
سک
(س) (اِ.) سرکه.
س
معین
سپوزیدن
(س دَ) (مص م.) نک اسپوختن.
س
معین
سپیچه
(سُ یا سَ یا س چِ) (اِ.) کفک سفید که بر روی خم شراب و سرکه بسته شود.
س
معین
سپوزکار
(گار) (ص فا.) کسی که در کارها تأخیر کند.
س
معین
سپیل
(سَ) (اِ.) آواز مرغان.
س
معین
سپوز
(س) (ص فا.) در ترکیب به معنی «سپوزنده» آید: کین سپوز.
«
‹
130
131
132
133
134
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها