بایگانی‌های س - صفحه ۱۳۳ از ۱۵۹

س معین

(سُ هَ) (اِمر.) آهنی باشد سر کج که بدان گوشت از دیگ و نان از تنور درآو...

س معین

(س یا سَ) (اِمر.) نک سفیداب.

س معین

(سِ یا سَ یا سُ) (اِ.)۱- زغال.۲- زغال افروخته.

س معین

(س پَ) (اِ.) = سپک تکرا: ورزشی شبیه والیبال با ارتفاع تور کمتر و مقر...

س معین

(سُ سُ) (اِ.) یکی از بازی‌های کودکان، و آن نوعی قایم باشَک است.

س معین

(سُ یا سَ س) (اِ.) = سبوسه:۱- پوست آرد نشدة جو یا گندم.۲- شورة سر آدم...

س معین

(سُ. زَ دَ) (مص م.)۱- راندن چارپا به وسیلة سک.۲- مجازاً: تحریک کردن، ا...

س معین

(سُ یا سَ) (اِ.)۱- پوست گندم یا جو.۲- پوست آرد نشدة دانة غله.

س معین

(س) (اِ.) سرکه.

س معین

(س دَ) (مص م.) نک اسپوختن.

سایدبار