جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
س
معین
سپیده دمان
(~. دَ) (ق مر.) سحرگاه.
س
معین
سپوختن
(س تَ) (مص م.)نک اسپوختن.
س
معین
سپیده
(س دِ) (ص مر.) روشنایی کمی که هنگام آغاز صبح در آسمان مشرق پدیدار می...
س
معین
سپهسالار
(س پَ)(ص.)فرمانده سپاه، درجهای با لاتر از سرلشگر.
س
معین
سکه زدن
(~. زَ دَ) (مص م.) پول فلزی درست کردن.
س
معین
سکس
(س) (اِ.)۱ - جنسیت (زن یامرد).۲- جنس زن.۳- روابط جنسی زن و مرد.
س
معین
سکان دار
(~.) (ص فا.) مأمور هدایت وسیلههای شناور یا پرنده.
س
معین
سکه
(س کَُ یا کِّ) (اِ.)۱- پول فلزین.۲- هر چیز خوب و با رونق. ؛~یک پول ...
س
معین
سکرکه
(سُ کُ کَ) (اِ.) شرابی که از ارزن درست کنند.
س
معین
سکان
(سُ کّ) (اِ.)اسباب هدایت وسیله -های شناور یا پرنده مثل کشتی و هواپ...
«
‹
133
134
135
136
137
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها