جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
س
معین
سک سک
(سُ سُ) (اِ.) یکی از بازیهای کودکان، و آن نوعی قایم باشَک است.
س
معین
سپوسه
(سُ یا سَ س) (اِ.) = سبوسه:۱- پوست آرد نشدة جو یا گندم.۲- شورة سر آدم...
س
معین
سک زدن
(سُ. زَ دَ) (مص م.)۱- راندن چارپا به وسیلة سک.۲- مجازاً: تحریک کردن، ا...
س
معین
سپوس
(سُ یا سَ) (اِ.)۱- پوست گندم یا جو.۲- پوست آرد نشدة دانة غله.
س
معین
سکنج
(س کُ) (ص.) لب و دهانی که دارای سه کنج باشد، لب شکری.
س
معین
سکر
(سُ) (اِمص.) مستی.
س
معین
سکنات
(سَ کِ) (اِ.) سکونها، استقامتها. جِ سکنه.
س
معین
سکج
(سَ کَ) (اِ.) مویز، انگور خشک کرده.
س
معین
سکن
(سَ کَ) ۱- (مص ل.) جای گرفتن.۲- آرمیدن.۳- (اِ.) آن چه که به آن انس گیر...
س
معین
سکته
(سَ تَ یا تِ) ۱- (اِمص.) سکوت ناگهانی.۲- (اِ.) بسته شدن ناگهانی بعضی ر...
«
‹
133
134
135
136
137
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها