جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
س
معین
سکرتر
(س رِ تِ) (اِ.) منشی، کارمندی که مستقیماً با رئیس کار میکند و در جر...
س
معین
سکندری
(~.) (حامص.) پا پیش خوردن.
س
معین
سکرت
(س رِ) (ص.) پوشیده، پنهان، مخفی، محرمانه.
س
معین
سکندر
(س کَ دَ) (اِ.) لغزیدن، به سر درآمدن.
س
معین
سکران
(سَ کْ) (ص.) مست.
س
معین
سکنجیدن
(سَ کَ دَ یا س کُ دَ)۱- (مص ل.) سرفه کردن.۲- (مص م.) خراشیدن.۳- گزیدن....
س
معین
سکرات
(سَ کَ) (اِ.) بی هوشی ای که به هنگام مرگ دست دهد.
س
معین
سکنج
(س کُ) (ص.) لب و دهانی که دارای سه کنج باشد، لب شکری.
س
معین
سکر
(سُ) (اِمص.) مستی.
س
معین
سکنات
(سَ کِ) (اِ.) سکونها، استقامتها. جِ سکنه.
«
‹
136
137
138
139
140
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها