جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
س
معین
سکیزان
(س) (ص فا.) در حال جهیدن، در حال جفتک زدن.
س
معین
سگرمه
(س گِ مِ) (اِ.) (عا.)۱- خطوط پیشانی.۲- اَخم.
س
معین
سکیز
(س) (اِ.)۱- جست.۲- جفتک.
س
معین
سیاتیک
۱- (ص.) مربوط به تهیگاه.۲- (اِ.) نام سیاتیک به عصب نسائی بزرگ اطلاق م...
س
معین
سگدل
(سَ دِ) (ص مر.) سخت دل، آزار - کننده، موذی.
س
معین
سکونت
(سُ نَ) ۱- (مص ل.) اقامت کردن، ماندن.۲- (اِمص.) وقار، آرامش.
س
معین
سیابیدن
(دَ) (مص م.) آراستن.
س
معین
سگدست
(~. دَ) (اِمر.) میلهای فلزی که حرکت را از فرمان به چرخها منتقل میکن...
س
معین
سکون
(سُ) ۱- (مص ل.) آرام گرفتن.۲- جای گرفتن.۳- (اِمص.) آرامش.
س
معین
سیا
(اِ.) نام انگلیسی «سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا» CIA که فعالیتهای جاس...
«
‹
138
139
140
141
142
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها