جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
س
معین
ساویدن
(دَ) (مص م.) نک ساییدن.
س
معین
سانتی مانتال
(ص.)۱- دارای ظاهری آراسته و رفتاری همراه با ظرافت.۲- دارای روحیهای ظ...
س
معین
ساوه
(وَ) (اِ.) برادة طلا.
س
معین
سانتریول
(تِ رِ یُ) (اِ.) ذرة مرکزی میان تن، میانک. (فره).
س
معین
ساوری
(وَ) (اِ.) باج و خراج.
س
معین
سانتروزم
(تِ رُ زُ) (اِ.) یکی از اندامکهای درون یاختهای که در تقسیم سلولی فع...
س
معین
ساوآهن
(هَ) (اِمر.) ریزة آهن.
س
معین
سانترالیسم
(نْ تِ) (اِ.) مرکزگرایی ؛ نوعی نظام حکومتی که در آن همة امور کشور از ...
س
معین
ساینده
(یَ دِ) (ص فا.) آن چه که چیزی را میساید و نرم میکند.
س
معین
ساکسفون
(سُ فُ) (اِ.) = ساکسفن: یکی از سازهای بادی که آن را از مس سازند و تیغ...
«
‹
20
21
22
23
24
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها