جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
س
معین
سبزخط
(~. خَ) (اِمر.) موهایی که تازه بر روی و پشت لب نوجوانان پدید آید.
س
معین
سباشی
(سُ) (اِمر.) رییس نظمیه.
س
معین
سبز
(سَ) (ص.)۱- رنگی که از ترکیب آبی و زرد به دست میآید.۲- تر و تازه، شا...
س
معین
سباروک
(سَ) (اِ.) کبوتر.
س
معین
سبد
(سَ بَ) (اِ.) ظرفی که از الیاف گیاهی یا شاخههای نازک درست کنند.
س
معین
سباحت
(حَ) (مص ل.) شنا کردن.
س
معین
سبحه
(سُ حَ) (اِ.)۱ - دعا، ذکر.۲- تسبیح.
س
معین
سباح
(سَ بّ) (ص.) شناور، بسیار شناکننده.
س
معین
سبحانی
(سُ) (ص نسب.) الهی، خدایی.
س
معین
سبات
(سُ) (اِ.) خواب، خواب سبک.
«
‹
24
25
26
27
28
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها