جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
س
معین
سبد
(سَ بَ) (اِ.) ظرفی که از الیاف گیاهی یا شاخههای نازک درست کنند.
س
معین
سباحت
(حَ) (مص ل.) شنا کردن.
س
معین
سبحه
(سُ حَ) (اِ.)۱ - دعا، ذکر.۲- تسبیح.
س
معین
سباح
(سَ بّ) (ص.) شناور، بسیار شناکننده.
س
معین
سبحانی
(سُ) (ص نسب.) الهی، خدایی.
س
معین
سبات
(سُ) (اِ.) خواب، خواب سبک.
س
معین
سبحات
(سُ بُ) (اِ.)۱- جِ سبحه.۲- انوار الهی، جلال و عظمت خدای تعالی. (?(سبح...
س
معین
سبابه
(سَ بّ بِ) (اِ.) دومین انگشت، انگشت اشاره.
س
معین
سبت
(سَ) (اِ.) شنبه، نخستین روز هفته.
س
معین
سب
(سَ بّ) ۱- (مص م.) دشنام دادن.۲- (اِ.) دشنام، لعن و نفرین.
«
‹
25
26
27
28
29
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها