جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
س
معین
سرایت
(سَ یَ) ۱- (مص ل.) اثر کردن.۲- (اِمص.) اثر، تأثیر.۳- انتقال بیماری به ...
س
معین
سربرگ
(~. بَ) (اِمر.)۱- کاغذی که نام و مشخصات یک مؤسسه یا شخص بر بالای آن چا...
س
معین
سرایان
(سَ) (ص فا.) سراینده، در حال سرودن.
س
معین
سربرغ
(سَ بَ) (اِمر.) جایی که آب از چشمه یا رودخانه در تالاب و برغ رَوَد و د...
س
معین
سراگوش
(سَ) (اِمر.)۱- روسری، چارقد.۲- بافتهای از مروارید که در قدیم بر سر م...
س
معین
سربخش
(~. بَ) (ص مف.) بهره، قسمت.
س
معین
سراکونی
(سَ) (ص.) سراکون، سرنگون، واژگون.
س
معین
سربتو
(سَ. بِ) (ص مر.)۱- سربه زیر، کم - حرف.۲- متفکر.۳- حیله گر.
س
معین
سراکوفت
(سَ) (اِمص.) سرزنش، توبیخ.
س
معین
سربال
(س) (اِ.)۱- پیراهن، قمیص.۲- پوشاک، جامه ؛ ج. سرابیل.
«
‹
52
53
54
55
56
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها