جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
س
معین
سردستی
(~. دَ) (ص.) سرسری، ناقص.
س
معین
سررفتن
(~. رَ تَ) (مص ل.)۱- لبریز شدن، پُر شدن.۲- به پایان رسیدن.۳- بی حوصله ...
س
معین
سردرگم
(~. دَ. گُ) (ص مر.) سرگردان، حیران.
س
معین
سررشته دار
(~. ~.) (ص فا.)۱- دفتردار.۲- حسابدار.
س
معین
سردرختی
(~. دِ رَ) (اِمر.) هر میوهای که از درخت به دست آید مثل سیب وگلابی و ز...
س
معین
سررشته
(~. رِ تِ یا تَ) (اِمر.)۱- سرنخ.۲- اطلاع، آگاهی.
س
معین
سردر
(~. دَ) (اِمر.) بالای در، آستانة خانه.
س
معین
سرسپردن
(سَ. س پُ دَ) (مص ل.) تسلیم شدن، فرمان بردن.
س
معین
سررسیدن
(~. رَ یا رِ دَ) (مص ل.) ناگهان رسیدن.
س
معین
سردبیر
(سَ. دَ) (اِمر.) شخصی که مقالات و اخبار روزنامه یا مجله زیر نظر او تهی...
«
‹
59
60
61
62
63
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها