جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
س
معین
سرسیلندر
(~. لَ) (اِمر.) سرپوشی که در انتهای فوقانی سیلندرها قرار میدهند.
س
معین
سرشیر
(~.) (اِمر.) چربی ای که روی شیر که نخست گرم و سپس سرد شده باشد بندد، ...
س
معین
سرسپرده
(~. س پُ دِ) (ص مف.) تسلیم شده، فرمانبردار.
س
معین
سرشکوان
(س رِ) (اِمر.) پردهای که در شب زفاف پیش عروس آویزند.
س
معین
سرمه
(سُ مَ یا مِ) (اِ.) گرد نرم شدة سولفور آهن یا نقره که برای سیاه کردن م...
س
معین
سرلوحه
(~. لَ حَ یا حِ) (اِمر.)۱- عنوان.۲- اصل، اساس.
س
معین
سرمنزل
(~. مَ زِ) (اِمر.) جای فرود آمدن مسافر یا کاروان در میان راه، منزل، ...
س
معین
سرلشکر
(سَ. لَ کَ) (اِمر.) فرمانده لشکر، بالاتر از سرتیپ.
س
معین
سرمقاله
(~. مَ لِ) (اِمر.) مقالة مهمی که در اولین ستون اولین صفحة روزنامه یا ...
س
معین
سرلاد
(سَ) (اِمر.) = سرلاد: ردة فوقانی دیوار، سر دیوار؛ مق. بنلاد. دیوار.
«
‹
64
65
66
67
68
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها