جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
س
معین
سرغچ
(سَ غِ) (اِ.) کاسة چوبین.
س
معین
سرنوبه
(~. نَ یا نُ بَ یا بِ) (اِمر.) رییس پاسبانان.
س
معین
سرمایه داری
(~.) (حامص. اِ.)۱- قدرت سرمایهها و سرمایه داران.۲- نظام اقتصادی که در...
س
معین
سرغلیان
(س. َ غَ) (اِ.) حقة بالای غلیان که تنباکو را در آن میگذارند.
س
معین
سرنهادن
(~. نَ دَ) (مص ل.) فرمانبرداری کردن.
س
معین
سرمایه
(سَ یَ یا یِ) (اِمر.)۱- مال، دارایی.۲- دارایی خواه مادی یا معنوی.۳- ما...
س
معین
سرنشین
(سَ. نِ) (ص فا.)۱- مسافر.۲- آن که سوار درشکه، اتومبیل، هواپیما و غیره ...
س
معین
سرماهی
(سَ) (اِمر.) ماهیانه، شهریه.
س
معین
سرناچی
(سُ) (ص نسب.) کسی که سرنا بنوازد.
س
معین
سرماریزه
(سَ زَ یا زِ) (اِمر.) دانههای تگرگ ریز.
«
‹
66
67
68
69
70
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها