جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
س
معین
سرگران
(~. گِ) (ص مر.)۱- خشمگین، بی مهر.۲- متکبر.۳- ناخشنود.۴- مست.
س
معین
سرک
(سَ رَ) (اِمصغ.)۱- سر کوچک.۲- اضافه، اضافه بار.
س
معین
سرگین
(س یا سَ) (اِ.) فضلة چارپایان، پهن، تاپاله.
س
معین
سرگذشت
(سَ. گُ ذَ) (اِ.)۱- رویداد، واقعه.۲- شرح حال.
س
معین
سرچین
(سَ) (ص مف.) = سرچیده:۱- آن چه که با دست چیده باشند.۲- هر چیز خوب و مر...
س
معین
سرگیجه
(~. جِ) (اِمر.) حالتی که به انسان دست میدهد و تصور میکند که همه چیز ...
س
معین
سرکوفت
(سَ) (اِمر.) سرزنش.
س
معین
سرچنگ
(~. چَ)(اِمر.)۱ - سرپنجه.۲- سیلی.
س
معین
سرگشتگی
(~. گَ تِ) (حامص.)۱ - سرگردانی، آشفتگی.۲- آوارگی.
س
معین
سرکوبه
(سَ بَ یا بِ) (اِ.) گرز.
«
‹
74
75
76
77
78
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها