جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
س
معین
سفالین
(سُ) (ص نسب.) هرچیز ساخته شده از سفال.
س
معین
سفری
(سَ فَ) (ص نسب.)۱- لوازم سفر.۲- مسافر.۳- شاعرانی که در لشکر - کشیها ...
س
معین
سفالگر
(سُ گَ) (ص فا.) کسی که ظروف سفالین سازد.
س
معین
سفره خانه
(~. نِ) (اِمر.) اتاق غذاخوری، ناهارخوری.
س
معین
سفاله
(سُ لَ یا لِ) (اِ.) ته و فرود چیزی.
س
معین
سفرجل
(سَ فَ جَ) (اِ.) به، درختِ به.
س
معین
سفالت
(سَ لَ) ۱- (مص ل.) حقیر شدن.۲- (اِمص.) حقارت.
س
معین
سفرا
(سُ فَ) (اِ.)جِ سفیر؛ رسولان، ایلچیان.
س
معین
سفال
(سَ) ۱- (مص ل.) پست شدن، بی قدر گشتن.۲- (اِمص.) پستی، دنائت.
س
معین
سفر
(س) (اِ.)۱- کتاب، کتاب بزرگ.۲- هر یک از پنج کتاب اول عهد قدیم تورات.
«
‹
82
83
84
85
86
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها