جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
س
معین
سفاری
(س) (اِ.) = سپاری: ساق خوشة گندم، جل.
س
معین
سفته گوش
(سُ تَ) (ص مف.)۱- کسی که گوشش را سوراخ کرده باشند.۲- کنایه از: برده، غ...
س
معین
سفارش
(س رِ) (اِمص.)۱- دستور دادن.۲- دستور برای انجام کار یا نگهداری از چی...
س
معین
سفته
(س تَ یا تِ) (ص.)۱- ستبر، غلیظ.۲- محکم.۳- جامة هنگفت و ستبر.۴ - (اِ.)...
س
معین
سفارتخانه
(س رَ. نَ یا نِ) (اِمر.) محلی که در آن سفیر و کارمندانش به اجرای امو...
س
معین
سفتن
(سُ تَ) ۱- (مص م.) سوراخ کردن.۲- (مص ل.) سوراخ شدن.
س
معین
سفارت
(س رَ) ۱- (اِمص.) میانجی گری، وساطت.۲- شغل و وظیفة سفیر.
س
معین
سفت گر
(سُ. گَ) (ص.) کسی که مروارید و مرجان و مانند آنها را سوراخ کند.
س
معین
سفاد
(س) (مص ل.)جفتگیری حیوانات.
س
معین
سفت کاری
(~.) (حامص.) انجام دادن کارهای پی سازی، دیوارچینی و پوشاندن سقف ساختما...
«
‹
83
84
85
86
87
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها