جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
س
معین
سلطنت
(سَ طَ نَ) ۱- (مص ل.) پادشاهی کردن.۲- (اِمص.) پادشاهی، حکومت.۳- تجاوز،...
س
معین
سلول
(س لُ) (اِ.)۱- یاخته، عنصر اصلی بدن در موجودات زنده.۲- حجره ؛ اتاق ک...
س
معین
سلطقی
(سَ طَ) (اِ.) نوعی از پوشش قلندران است که پارهها از آن آویخته باشد.
س
معین
سلوفون
(س ِ لُ فُ) (اِ.) = سلوفان. سلفون: نام تجاری مادة شفاف و نازکی از جن...
س
معین
سلطانیات
(سُ یّ) (ص نسب. اِ.) ج. سلطانیه. مکاتبات شاهی، نامههای رسمی و دولتی ...
س
معین
سلوت
(سَ وَ) (اِمص.)۱- شادی، خوشی.۲- آرامش خاطر.
س
معین
سلطانی
(~.) (ص نسب.)۱- منسوب به سلطان.۲- نوعی کتاب در قطع ۳۰ * ۵۰ سانتی متر...
س
معین
سلو
(سُ لُ) (اِ.)۱- تک نوازی.۲- تک - خوانی.
س
معین
سلطان راندن
(~. دَ) (مص ل.) به هیجان آمدن، جوشش نشان دادن.
س
معین
سماعی
(سَ) (ص نسب.)۱- هرآن چه شنیده شده باشد.۲- بنا شده بر عادت.۳- آن چه که...
«
‹
94
95
96
97
98
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها