جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ش
معین
شاکر
(کِ) (اِفا.) شکرکننده، سپاسگزار، ج. شاکرین.
ش
معین
شاهرگ
(رَ) (اِمر.) شریانی است ضخیم که خون را از قلب به سر میرساند، رگ گردن....
ش
معین
شاه رش
(رَ) (اِمر.) = شاه ارش. ارش: واحد طول و آن از سرانگشت میانین دست راست ...
ش
معین
شاکار
(اِ.) بیگار، کار بی مزد.
ش
معین
شاهرود
(اِمر.)۱- رود بزرگ.۲- نوعی ساز.
ش
معین
شاه توت
(اِمر.) گونهای توت که از گیاهان مرغوب میوه دار است. اصل آن از ایران ا...
ش
معین
شاک
(اِ.) بز نر، تکه.
ش
معین
شاهراه
(اِمر.) راهی که وسعت دارد، راه عام، جاده اصلی و بزرگ.
ش
معین
شاه بلوط
(بَ) (اِمر.) درختی است بزرگ و زیبا و دارای برگهای بیضوی جزو دستة بلوط...
ش
معین
شاپو
(پُ) (اِ.) کلاه تمام لبه.
«
‹
12
13
14
15
16
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها