جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ش
معین
شش
(ش) (اِ.) عدد اصلی بین پنج و هفت.
ش
معین
شرک
(ش) (اِمص.) برای خدا شریک قایل شدن.
ش
معین
شرفاک
(شَ) (اِ.) صدای پا.
ش
معین
شسته
(شُ تِ) (ص مف.)۱- پاک شده، آب کشیده.۲- (اِ.) دستارچه.
ش
معین
شروق
(شُ) (مص ل.) طلوع.
ش
معین
شرفاء
(شُ رَ) (ص. اِ.) جِ شریف ؛ بزرگان، نجیبان.
ش
معین
شستن
(شُ تَ) (مص م.) چیزی را با آب پاکیزه ساختن.
ش
معین
شروع
(شُ) ۱- (مص م.) آغاز کردن.۲- (اِ.) آغاز، ابتدا.
ش
معین
شرف
(شَ رَ) (اِمص.)۱- ارجمندی، بزرگواری.۲- بلندی نسب.۳- آبرو، عرض.۴- قوت ...
ش
معین
شست گر
(~. گَ) (ص مر.) کمان دار، تیر - انداز.
«
‹
35
36
37
38
39
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها