جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ش
معین
شغالی
(شَ) (اِمر.) نوعی از انگور.
ش
معین
شعشع
(شَ شَ) ۱- (مص ل.) نور افکندن.۲- (ص.) تابنده.
ش
معین
شغال
(شَ) (اِ.) جانوری است پستاندار از راستة گوشت خواران شبیه به سگ، که دا...
ش
معین
شعری
(ش را) (اِ.) نام دو ستاره نورانی در دو صورت فلکی سگ بزرگ و سگ کوچک ک...
ش
معین
شغار
(شُ) (اِ.) خاکستر و بقایای حاصل از سوختن اشنان قصارین که حاوی مقداری ک...
ش
معین
شعرباف
(شَ) (ص فا.) کسی که از موی یا ابریشم پارچه بافد، موی تاب.
ش
معین
شغا
(شَ) (اِ.) ترکش، تیردان.
ش
معین
شغ
(شَ) (اِ.) شاخ.
ش
معین
شعیر
(شَ عِ) (اِ.) جو.
ش
معین
شفتالو
(شَ) (اِمر.) درختی از تیرة گل سرخیان که از گونههای هلو به شمار میرود...
«
‹
41
42
43
44
45
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها