جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ش
معین
شقاوت
(شَ وَ) ۱- (مص ل.) بدبخت شدن.۲ - (اِمص.)بدبختی.۳ - سخت - دلی.
ش
معین
شفشه
(~.) (اِ.) موی چندی از کاکل و زلف معشوق که بر روی او افتاده باشد.
ش
معین
شقاقل
(شَ قُ) (اِ.) زردک صحرایی ؛ گیاهیست از نوع هویج.
ش
معین
شفشاهنگ
(شَ هَ) (اِ.)۱ - آهن یا فولاد سوراخ سوراخ که زرگران به وسیلة آن طلا و ...
ش
معین
شقاق
(ش) ۱- (مص ل.) دشمنی ورزیدن.۲- (اِمص.) دشمنی.
ش
معین
شفش
(~.) (اِ.)۱- شاخ درخت.۲- شوشه، شفشه.
ش
معین
شقاء
(ش) (اِمص.) سختی، بدبختی.
ش
معین
شفره
(شَ رَ یا رِ) (اِ.)۱- کارد بزرگ و پهن.۲- تیزی شمشیر.
ش
معین
شق و رق
(شَ قُّ رَ قُ) (ص مر.) (عا.) راست و مستقیم.
ش
معین
شفرا
(شَ) (اِ.) چاپلوسی، چرب زبانی.
«
‹
45
46
47
48
49
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها