جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ش
معین
شقه
(شَ قَّ یا قُِ) (اِ.) پارهای از چیزی.
ش
معین
شلک
(ش) (اِ.) گل تیرة سیاه چسبنده.
ش
معین
شلخته
(~.) (اِ.) تیپا.
ش
معین
شقل
(شَ) (مص م.) سنجیدن، وزن کردن.
ش
معین
شلپوی
(شَ پُ) (اِ.) صدای پا، صدای پای کسی که آهسته راه میرود.
ش
معین
شلتوک
(شَ) (اِ.) برنجی که هنوز پوستش را نکنده باشند.
ش
معین
شقشقه
(شَ شَ قَ یا ق ِ) (مص ل.) بانگ کردن شتر.
ش
معین
شلپ شلوپ
(ش لِ. شُ) (اِ.) صدای دست و پا زدن در آب.
ش
معین
شلتاق
(شَ) (اِ.)۱- مرافعه، نزاع.۲- غوغا، همهمه.۳- تجاوز، تعدی.
ش
معین
شقایق
(شَ یِ) (اِ.) گیاهی است یکساله از تیرة خشخاش که غالباً در مزارع و کشتز...
«
‹
48
49
50
51
52
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها