جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ض
معین
ضایع کردن
(~. کَ دَ) (مص م.)۱- خراب کردن، فاسد کردن.۲- (عا.) کنف کردن، بور کردن...
ض
معین
ضاجر
(جِ) (اِفا.) دلتنگ، بی آرام از غم.
ض
معین
ضایع
(یِ) (اِفا.)۱- تباه، تلف.۲- بی فایده، بی ثمر.۳- مهمل، بیکار.
ض
معین
ضابطه
(بِ طَ یا طِ) (اِ.) قاعده، دستور.
ض
معین
ضایر
(یِ) (اِفا.) زیان رساننده، ضرر رساننده.
ض
معین
ضابط
(بِ) (اِفا.)۱- نگاه دارنده، حفظ کننده.۲- شحنه.۳- حاکم. ج. ضوابط.
ض
معین
ضامن
(مِ) ۱- (اِفا.) کفیل، ضمانت - کننده، به عهده گیرندة غرامت.۲- (اِ.)...
ض
معین
ض
(حر.)هجدهمین حرف از الفبای فارسی، برابر با عدد ۸۰۰ در حساب ابجد.
ض
معین
ضامر
(مِ) (اِفا.)۱- باریک اندام.۲- دقیق، لطیف.
ض
معین
ضاله
(لِّ) (ص.)۱- مؤنث ضال، گم گشته.۲- گمراه کننده.
1
2
3
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها