جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ض
معین
ض
(حر.)هجدهمین حرف از الفبای فارسی، برابر با عدد ۸۰۰ در حساب ابجد.
ض
معین
ضامر
(مِ) (اِفا.)۱- باریک اندام.۲- دقیق، لطیف.
ض
معین
ضاله
(لِّ) (ص.)۱- مؤنث ضال، گم گشته.۲- گمراه کننده.
ض
معین
ضال
(لّ) (اِفا.) گمراه.
ض
معین
ضافی
(اِفا. ص.) کامل، تمام.
ض
معین
ضاغط
(غِ) ۱- (اِفا.) افشرنده، فشارنده.۲- (اِ.) دردی است که صاحبش پندارد که ...
ض
معین
ضاری
(اِ.)۱- سگ شکاری.۲- خون روان.
ض
معین
ضارب
(رِ) (اِفا.) زننده، کسی که میزند. ج. ضوارب. ضاربین.
ض
معین
ضار
(رّ) (اِفا.) زیانکار، مضر. ج. ضارین.
ض
معین
ضاد
(اِ.) نام هجدهمین حرف از الفبای فارسی، ض.
‹
1
2
3
4
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها