جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ض
معین
ض
(حر.)هجدهمین حرف از الفبای فارسی، برابر با عدد ۸۰۰ در حساب ابجد.
ض
معین
ضراب
(ض ِ) (مص ل.)۱- با کسی شمشیر زدن، مضاربه کردن.۲- برجهیدن گشن بر ماده...
ض
معین
ضجور
(ضَ) (ص.)۱- دلتنگ، غمگین.۲- خشمگین.
ض
معین
ضراء
(ضَ رّ) (اِمص.)۱- دشواری، تنگ دستی.۲- گزند، آسیب.۳- رنجوری.۴- قحط.
ض
معین
ضجه
(ضَ جَّ) (اِ.) ناله، غوغا.
ض
معین
ضر
(ضَ رّ) (اِ.)۱- زیان.۲- سختی، تنگی.۳- (مص ل.) زیان رسانیدن.
ض
معین
ضجرت
(ضُ رَ) ۱- (مص ل.) تنگدل شدن.۲- (اِ.) ملال، اندوه.
ض
معین
ضدیت
(ض دُ یَُ) (اِمص.)۱- ضد هم بودن، مخالف هم بودن.۲- دشمنی، ناسازگاری....
ض
معین
ضجر
(ضَ جَ) (مص ل.)۱- نالیدن، اظهار دلتنگی کردن.۲- بی قراری کردن.
ض
معین
ضد
(ض دُ) (ص.)۱- مخالف.۲- دشمن.۳- ناهمگون، ناسازگار. ؛ ~ و نقیض ویژگی...
‹
1
2
3
4
5
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها