جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ض
معین
ضجر
(ضَ جَ) (مص ل.)۱- نالیدن، اظهار دلتنگی کردن.۲- بی قراری کردن.
ض
معین
ضد
(ض دُ) (ص.)۱- مخالف.۲- دشمن.۳- ناهمگون، ناسازگار. ؛ ~ و نقیض ویژگی...
ض
معین
ضبط و ربط
(ضَ طُ رَ) (حامص.)۱- جمع و جور کردن.۲- اداره و سرپرستی جایی یا کاری.۳-...
ض
معین
ضخیم دوزی
(~.) (حامص.) دوختن لباسهای کلفت.
ض
معین
ضبط صوت
(~ صُ) (اِمر.) دستگاهی الکتریکی یا الکترونیکی که میتوان به کمک آن ا...
ض
معین
ضخیم
(ضَ) (ص.) تناور، ستبر، کلفت.
ض
معین
ضبط
(ضَ) ۱- (مص م.) حفظ کردن، نگاه داشتن.۲- گرفتن، در تصرف آوردن.۳- (اِمص....
ض
معین
ضخم
(ض خَ) ۱- (مص ل.) کلان و فربه گردیدن.۲- تناور شدن.۳- (اِمص.) فربهی، س...
ض
معین
ضباط
(ضَ بّ) (اِفا.)۱- ضبط کننده.۲- بایگان.
ض
معین
ضخامت
(ضَ مَ) ۱- (مص ل.) کلفت شدن، فربه شدن.۲- (حامص.) کلفتی، ستبری.
«
‹
2
3
4
5
6
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها