جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ض
معین
ضظع
(ضَ ظَ) (اِ.) هشتمین صورت از صور هفتگانة حروف ابجد (ض ظ ع).
ض
معین
ضربی
(ضَ) (ص نسب.)۱- آواز یا آهنگی که وزن مرتب داشته باشد.۲- نوعی طاق یا س...
ض
معین
ضریع
(ضَ) (اِ.) نسج پوششی استخوان که لای ة نازکی است و استخوان ساز است و م...
ض
معین
ضربه فنی
(~. فَ نّ) (اِمر.)۱- حالتی در کشتی، که ورزشکاری پشت حریف را به زمین بز...
ض
معین
ضریر
(ضَ) (ص.)۱- مرد کور، نابینا.۲- نحیف. ج. اضراء، اضرار.
ض
معین
ضربه شست
(~. شَ) (اِمص.) توانایی، نیرو.
ض
معین
ضریح
(ضَ) (اِ.)۱ - گور، قبر.۲- ساختمانی که بر روی گور بزرگان مذهبی درست ک...
ض
معین
ضربه
(ضَ بَ یا بِ) ۱- (مص م.) زدن، یک بار زدن، ضربت.۲- (اِ.) زخم.۳- آسیب. ...
ض
معین
ضریب
(ضَ) (اِ.)۱- شکل، نوع.۲- مانند، همتا. ج. ضرایب.۳- حروف یا اعداد ثابت...
ض
معین
ضربدر
(ضَ دَ) (اِمر.) نشانهای به شکل دو خط مایل متقاطع (*).
«
‹
6
7
8
9
10
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها