جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ض
معین
ضرط
(ضَ) (مص ل.) گوز دادن، تیز دادن.
ض
معین
ضعف کردن
(ضَ. کَ دَ) (مص ل.) (عا.) سست شدن، بی حال شدن.
ض
معین
ضرس
(ض) (اِ.) دندان آسیا. ج. اضراس، ضروس. ؛ به ~ قاطع از روی یقین، با ...
ض
معین
ضعف
(ض) (ص.) دوچندان، دو برابر. ج. اضعاف.
ض
معین
ضرر
(ضَ رَ) ۱- (مص م.)زیان وارد آوردن.۲- (اِ.) زیان.
ض
معین
ضظع
(ضَ ظَ) (اِ.) هشتمین صورت از صور هفتگانة حروف ابجد (ض ظ ع).
ض
معین
ضربی
(ضَ) (ص نسب.)۱- آواز یا آهنگی که وزن مرتب داشته باشد.۲- نوعی طاق یا س...
ض
معین
ضریع
(ضَ) (اِ.) نسج پوششی استخوان که لای ة نازکی است و استخوان ساز است و م...
ض
معین
ضربه فنی
(~. فَ نّ) (اِمر.)۱- حالتی در کشتی، که ورزشکاری پشت حریف را به زمین بز...
ض
معین
ضریر
(ضَ) (ص.)۱- مرد کور، نابینا.۲- نحیف. ج. اضراء، اضرار.
«
‹
7
8
9
10
11
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها