جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ظ
معین
ظاهری
(~.) (ص نسب.)۱- منسوب به ظاهر.۲- قشری.۳- کسی که به ظاهر آیات قرآن توج...
ظ
معین
ظفرتوز
(ظَ فَ) (ص فا.) پیروزمند.
ظ
معین
ظاهرسازی
(~.) (حامص.)۱- وضع یا حالتی غیرواقعی، تظاهر.۲- آراستن و خوب جلوه دا...
ظ
معین
ظلیح
(ظَ لِ) (ص.) چابک.
ظ
معین
ظلوم
(ظَ) (ص.) بسیار ستمکار.
ظ
معین
ظیان
(ظَ یّ) (اِ.)۱- یاسمین دشتی، یاسمین بری.۲- یاسمین زرد.
ظ
معین
ظلول
(ظُ) (اِ.) جِ ظل ؛ سایهها.
ظ
معین
ظهیر
(ظَ) (ص.) پشتیبان، یاری کننده.
ظ
معین
ظلوف
(ظُ) (اِ.) جِ ظلف ؛ سمهای شکافته.
ظ
معین
ظهور
(ظُ) (مص ل.) آشکار شدن، نمایان شدن.
«
‹
2
3
4
5
6
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها