جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ظ
معین
ظهار
(ض ِ) (مص ل.) با زن خود صیغة بیزاری ذیل را گفتن: «انت علی کظهرامی» ی...
ظ
معین
ظنین
(ظَ) (ص.)۱- مورد اتهام واقع شده.۲- بدگمان نسبت به دیگران.
ظ
معین
ظنون
(ظَ) (ص.)۱- مرد بدگمان.۲- مرد سست و ضعیف که نتوان بدو اعتماد کرد.
ظ
معین
ظن
(ظَ نّ) ۱- (مص ل.) گمان بردن.۲- متهم کردن.۳- (اِ.) گمان، حدس. ج. ظنون...
ظ
معین
ظماء
(ظَ) (مص ل.) تشنه شدن، سخت تشنه گردیدن.
ظ
معین
ظلیمه
(ظَ مَ یا مِ) (اِ.) دادخواهی.
ظ
معین
ظلیم
(~.) (ص.)۱- مظلوم، ستمدیده.۲- بسیار ستمگر.
ظ
معین
ظلیل
(ظَ) (ص.) جای سایه دار.
ظ
معین
ظلیح
(ظَ لِ) (ص.) چابک.
ظ
معین
ظلوم
(ظَ) (ص.) بسیار ستمکار.
«
‹
3
4
5
6
›
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها