جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ع
معین
عوام
(عَ مّ) (اِ.) جِ عامه ؛ همة مردم.
ع
معین
عوضی
(~.) (ص نسب.)۱ - اشتباهی، نادرست.۲- (عا.) بدخُلق، بدرفتار.۳- نالایق،...
ع
معین
عوالی
(عَ) (اِ.) جِ عالیه. بلندیها.
ع
معین
عوض
(ع یا عَ وَ) (اِ.) بَدَل، چیزی که به جای چیز دیگر داده شود.
ع
معین
عوالم
(عَ لِ) (اِ.) جِ عالَم.۱- جهانها.۲- حالات مخصوص.
ع
معین
عوسج
(عَ یا عُ سَ) (اِ.) خار درخت.
ع
معین
عواقد
(عَ قِ) (اِ.) جِ عاقده، عاقد.۱- گره - زنندگان.۲- عهد کنندگان.
ع
معین
عورتینه
(عَ یا عُ رَ نَ یا نِ) (ص نسب. اِمر.) جنس زن و دختر؛ مق. مردینه، پسری...
ع
معین
عواقب
(عَ قِ) (اِ.) جِ عاقبت.
ع
معین
عورت
(عُ رَ) (اِ.)۱- آلت تناسلی، شرمگاه.۲- امری که انسان از آن شرم داشته ب...
«
‹
61
62
63
64
65
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها