جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ق
معین
قیچک
(چَ) (اِ.) = غیچک. غچک. غجک. غژک: نوعی کمانچه، یکی از آلات موسیقی که ک...
ق
معین
قیلوله
(قَ لَ یا لِ) (اِ.) خواب نیمروز، خواب پیش از ظهر.
ق
معین
قیش
(قَ یا ق) (اِ.)۱- چرم.۲- تسمه، دوال کمر.۳- چرمی که سلمانیان تیغ خود ر...
ق
معین
قیچاجی
(قَ) (ص. اِ.) = قیچاچی: خیاط، دوزنده.
ق
معین
قیل و قال
(لُ) (اِ.)۱- گفت و شنید، مباحثه.۲- سر و صدا، جنجال.
ق
معین
قیپ
(ص.) (عا.) پر، ممتلی.
ق
معین
قیل
(اِ.) گفتار، گفتگو.
«
‹
73
74
75
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها