جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ل
معین
لیله البدر
(لَ لَ ةُ لْ بَ) (اِمر.) شب چهاردهم ماه که در آن قرص ماه کامل باشد.
ل
معین
لیسانسیه
(یِ) (ص.) آن که دورة تحصیلات لیسانس را به پایان رسانیده.
ل
معین
لیوان
(اِ.) ظرف اغلب استوانهای معمولاً بزرگتر از استکان یا فنجان برای نوشید...
ل
معین
لیله الاسری
(لَ لَ ةُ لْ اَ را) (اِمر.) شب معراج پیغمبر.
ل
معین
لیسانس
(اِ.)۱- پروانه.۲- دانش نامه.
ل
معین
لیو
(اِ.) خورشید، آفتاب.
ل
معین
لیلاج
(لِ) (اِ.) کسی که در قمار چیره دست است. قمارباز ماهر.
ل
معین
لیس پس لیس
(پَ) (اِ.) نوعی بازی که در آن بازیکنان در پشت خط معینی میایستند، یکی ...
ل
معین
لیگ
(اِ.) گروهی از تیمهای ورزشی که به طور مرتب با یکدیگر مسابقه میدهند....
ل
معین
لیکور
(کُ) (اِ.) نوشابة الکلی که در آن مواد خوشبو و شیرة میوه آمیخته باشند....
«
‹
72
73
74
75
›
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها