جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ل
معین
لیل السرا
(لَ لُ سَّ) (اِمر.) شب آخر ماه قمری که ماه در محاق است و دیده نمیشود...
ل
معین
لیس
(اِ.) قسمی بازی و قمار با پول.
ل
معین
لیمیا
(اِ.) علم طلسمات، یکی از علوم خفیه.
ل
معین
لیل
(لَ) (اِ.) شب. ج. لیالی.
ل
معین
لیزیدن
(دَ) (مص م.) لیز خوردن، سر خوردن.
ل
معین
لیمویی
(ص نسب.) منسوب به لیمو؛ رنگ زرد روشن.
ل
معین
لیقه دان
(~.) (اِمر.) دوات مرکب و شنجرف.
ل
معین
لیزم
(زُ) (اِ.) کباده کمان نرم که با آن تمرین کمان کشیدن کنند.
ل
معین
لیگ
(اِ.) گروهی از تیمهای ورزشی که به طور مرتب با یکدیگر مسابقه میدهند....
ل
معین
لیکور
(کُ) (اِ.) نوشابة الکلی که در آن مواد خوشبو و شیرة میوه آمیخته باشند....
«
‹
72
73
74
75
›
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها