جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
معین
ن
نهل
(نَ هَ) (مص ل.)۱- آشامیدن، نوشیدن آب.۲- تشنه شدن.
معین
ن
نهان دانگان
(~. نِ) (اِمر.) به دستهای از گیاهان گفته میشود که در آنها تخمک در د...
معین
ن
نهاب
(نِ) (مص م.) غارت کردن.
معین
ن
نمید
(نُ) (ص.) ناامید، مأیوس.
معین
ن
نهفته
(نُ هُ تِ) (ص مف.) پنهان، پوشیده.
معین
ن
نهان خانه
(~. نِ)(اِمر.)۱ - خلوت خانه، جایی که در آ ن چیزی را پنهان کنند.۲- مقبر...
معین
ن
نه و نو کردن
(نَ هُ. کَ دَ) (مص ل.) (عا.) مخالفت کردن، بهانه آوردن برای انجام ندادن...
معین
ن
نمکین
(نَ مَ) (ص نسب.)۱- شور، نمک زده.۲- ملیح، زیبا.
معین
ن
نهفتن
(نُ یا نِ هُ تَ) ۱- (مص م.) پنهان کردن.۲- (مص ل.) پوشیده شدن، پنهان شد...
معین
ن
نهان
(نِ) ۱- (ص.) نهفته، پنهان.۲- (ق.) سری، پنهانی.
«
‹
102
103
104
105
106
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها