جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
معین
ن
نازش
(زِ) (اِمص.)۱- استغنای معشوق.۲- کرشمه کردن، عشوه گری.۳- فخر، تفاخر.۴-...
معین
ن
ناسزا
(س) (ص.)۱- ناشایست، نالایق.۲- دشنام، حرف زشت.
معین
ن
نازک نارنجی
(~. رِ) (ص مر.) (عا.) کسی که تحمل سختیها را ندارد، زودرنج.
معین
ن
نازخاتون
(اِ.) نوعی چاشنی ایرانی که از بادمجان کباب شدة ساطوری، سیر و ریحان خرد...
معین
ن
ناسره
(سَ رِ) (ص.)۱- ناخالص، معیوب.۲- پول تقلبی، زر ناخالص.
معین
ن
نازک طبعی
(زُ. طَ) (حامص.)۱- حساسیت، زودرنجی.۲- طبع شاعرانه و لطیف داشتن.
معین
ن
نازبالش
(لِ) (اِمر.) بالش، بالش نرم.
معین
ن
ناسخته
(سَ تِ) (ص مف.) ناسنجیده، وزن نشده.
معین
ن
نازک دوزی
(~.) (حامص.) دوختن لباس -های تابستانی و نازک. مق ضخیم دوزی.
معین
ن
نازان
۱ - (ص فا.) ناز کننده.۲- (ق.) نازکنان، در حال ناز کردن.
«
‹
10
11
12
13
14
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها