جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
معین
ن
نوپا
(نُ) (ص مر.) (عا.) کودک تازه به راه افتاده.
معین
ن
نژه
(نَ ژِ) (اِ.)۱- شاخة درخت.۲- چوبی که سقف خانه را با آن پوشش دهند.
معین
ن
نویز
(نُ یْ) (اِ.) صدای بیش از حد هواگرد که موجب آزار باشد، سر و صدا. (فره...
معین
ن
نوول
(وِ) (اِ.) داستان بلند، قصه.
معین
ن
نژنگ
(نَ ژَ) (اِ.) دام، تله.
معین
ن
نویدن
(نَ دَ) (مص ل.)۱- نالیدن، زاری کردن.۲- جنبیدن، لرزیدن.
معین
ن
نوه
(نَ وِ) (اِ.) فرزندزاده، نبیره.
معین
ن
نژند
(نَ یا نِ ژَ) (ص.)۱- مهیب و سهمگین.۲- افسرده، اندوهگین.۳- خشمگین.۴- پس...
معین
ن
نوید
(نَ) (اِ.)۱- خبر خوش، بشارت.۲- وعدة نیک.
معین
ن
نونوار
(نُ. نَ) (ص مر.) (عا.) کسی که تازه به مالی رسیده و به آراستن سر و وضع ...
«
‹
120
121
122
123
124
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها