جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
معین
ن
نفیرنامه
(~. مِ) (اِمر.)حکم و فرمان پادشاهان برای گرد آمدن سپاه.
معین
ن
نقاش
(نَ قّ) (ص.)۱- صورتگر، چهره - پرداز. ۲- کسی که در و دیوار و جز آن را...
معین
ن
نقاره چی
(~.) (ص مر.) نوازندة نقاره.
معین
ن
نقاره خانه
(~. ن) (اِمر.) جای مخصوص بر بالای سردرهای بلند که هر صبح و شام در آن...
معین
ن
نقاله
(نَ قّ لِ) (اِ.) ابزاری است درجه دار به شکل نیم دایره که برای اندازه ...
معین
ن
نقال
(نَ قّ) (ص.) افسانه گو، قصه خوان.
معین
ن
نقاط
(نُ) (اِ.) جِ نقطه.
معین
ن
نقاض
(نِ) ۱- (مص ل.) گفتن سخنی مخا لف با گفتار پیشین.۲- (اِمص.) خلاف - گو...
معین
ن
نقی
(نَ یّ) (ص.) پاک، پاکیزه، برگزیده.
معین
ن
نقص
(نَ) (اِ.) کمی، عیب، کاستی.
«
‹
86
87
88
89
90
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها