جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
معین
ن
ناربن
(بُ) (اِ.) درخت انار.
معین
ن
ناداشت
(ص.)۱- فقیر، بی چیز.۲- بی شرم، بی حیا.
معین
ن
ناروا
(رَ) (ص فا.)۱- غیرمجاز.۲ - حرام، ناشایست.
معین
ن
ناراضی
(ص.) آن که راضی نیست، ناخشنود. مق راضی.
معین
ن
نادار
(ص فا.) تهیدست، فقیر. بی نوا. مق دارا.
معین
ن
نارو
(~.)۱- نیرنگ، حیله.۲- (عا.) مرکوبی که خوب راه نرود و چموشی کند.
معین
ن
ناراستی
(حامص.)۱- کجی.۲- ناهمواری.۳- دروغ.۴- ناحقی.۵- خیانت.۶- نابسامانی، بی ت...
معین
ن
ناخوشی
(~.)(حامص.)۱ - غمگینی، اندوه.۲- بیماری، مرض.۳- ناپسندی، زشتی.۴- ناگوا...
معین
ن
ناره
(رَ یا رِ) (اِ.) ناله، زاری.
معین
ن
ناراحتی
(~.) (حامص.)۱- راحت نبودن، آرامش و آسایش نداشتن.۲- اضطراب، تشویش.۳- ع...
«
‹
7
8
9
10
11
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها