جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
معین
و
والس
(اِ.)۱- نوعی رقص آرام دو نفره.۲- موسیقی سه ضربی مخصوص این رقص.
معین
و
واقفی
(ق) (حامص.)وقوف، آگاهی.
معین
و
واعظ
(عِ) (اِفا.) پند دهنده. ج. وعاظ.
معین
و
واسع
(س) (اِفا.) گشایش دهنده.
معین
و
والدین
(ل دَ) (اِ.) تثنیة والد؛ پدر و مادر.
معین
و
واقف
(ق) (اِفا.) باخبر، آگاه.
معین
و
واضع
(ض) (اِفا.) وضع کننده.
معین
و
واسطه
(س طِ) ۱- (اِفا.) میانجی.۲- دلاُل.۳- مرکز، ناحیه، کرسی.۴- شفیع.۵- سبب...
معین
و
والده
(ل د) (اِفا.) مؤنث والد؛ مادر.
معین
و
واقعیت
(قِ یَّ) (مص جع.) حقیقت، حقیقت داشتن.
«
‹
12
13
14
15
16
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها