جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
معین
و
واه
(شب جم.) هنگام تحسین و تعجب گفته میشود.
معین
و
وبیل
(وَ) (ص.) سخت، وخیم، کار دشوار.
معین
و
واگرفتن
(گ ر تَ) (مص م.)۱- پس گرفتن، دوباره گرفتن.۲- منع کردن.
معین
و
واژه نما
(~. نَ)(اِمر.)واژهای بر بالای صفحة کتاب مرجع که نشانة نخستین یا آخرین...
معین
و
وانیلین
(اِ.) مادة معطری که به شکل بلورهای ریز سوزنی شکل سفید رنگ سطح خارجی و...
معین
و
وبر
(وَ بَ) (اِ.) پشم شتر و خرگوش و مانند آن.
معین
و
واگردان
(گَ) (اِمص.) زیر و رو کردن، دوباره گرداندن.
معین
و
واژه نامه
(~. مِ) (اِمر.)۱- کتابی که معنی واژهها و اصطلاحات و معادلهای یک یا چ...
معین
و
وانیل
(اِ.) گیاهی است بالا رونده از تیرة ثعلب دارای میوهای با جدار ضخیم و ...
معین
و
وبال
(وَ) (اِ.)۱ - سختی، عذاب.۲- بَدی سرانجام.
«
‹
18
19
20
21
22
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها