جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
معین
و
وخ
(وَ) (شب جم.) کلمهای که در هنگام لذت بردن از چیزی یا ابراز شگفتی بیا...
معین
و
وجیز
(وَ) (ص.) مختصر، کوتاه.
معین
و
وجاهت
(وَ یا وِ هَ) (مص ل.)۱- عزّت، حرمت.۲- خوب رویی، زیبایی.
معین
و
ودود
(وَ) (ص.) بسیار مهربان.
معین
و
وحید
(وَ) (ص.) منفرد، یگانه، بی نظیر.
معین
و
وجگن
(وَ گَ) (اِ.) وَشگَن ؛ آلت تناسلی.
معین
و
وجازت
(وَ زَ) (اِمص.) اختصار، ایجاز.
معین
و
ودع
(وَ دَ) (اِ.) نوعی صدف، گوش ماهی.
معین
و
وحی
(وَ) (اِ.) آنچه از طرف خدا بر پیغمبران نازل شود.
معین
و
وجوهات
(وُ) (اِ.) جِ وجوه.۱- پولها.۲- آن چه بابت خمس و زکات در اختیار علمای...
«
‹
27
28
29
30
31
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها