جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
معین
و
وقایت
(و یا وَ یَ) ۱- (اِمص.) محافظت، نگهبانی.۲- (اِ.) هر چه بدان چیزی را نگ...
معین
و
ولا
(وَ) (اِمر.) (عا.) = هول و ولا: هول، دلهره، اضطراب.
معین
و
وقعات
(وَ قَ) (اِ.) جِ وقعه.
معین
و
وقاع
(و) (اِمص.) مجامعت، آمیزش.
معین
و
ول چر
(وِ چَ) (ص فا.) (عا.) = ول چرنده: شخص بی باعث و بانی و افسار سرخود.
معین
و
وقع نهادن
(وَ. نَ دَ) (مص م.) توجه کردن، ارزش قائل شدن.
معین
و
وقار
(وَ) (اِمص.) آهستگی، سنگینی، بزرگواری.
معین
و
ول شدن
(وِ. شُ دَ) (مص ل.)۱- رها شدن.۲- افتادن چیزی از دست.۳- سقوط کس یا چیزی...
معین
و
وقع
(وَ) ۱- (اِ.) قدر، منزلت.۲- (مص ل.) فرود آمدن.۳- (اِمص.) فرود، نزول.
معین
و
وقاد
(وَ قّ) (ص.)روشن خاطر، تیزهوش.
«
‹
57
58
59
60
61
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها