جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
معین
و
ولع
(وَ لَ) ۱- (اِ.) حرص و علاقه شدید به چیزی.۲- (اِمص.) حرص، آزمندی.
معین
و
وژن
(وَ ژَ) (اِ.)۱- کثافت، نجاست.۲- جسم بودن.
معین
و
وچرگر
(~. گَ) (ص شغل.) مفتی، حاکم شرع.
معین
و
وچر
(وَ چَ) (اِ.) فتوا.
معین
و
وول وول کردن
(کَ دَ) (مص ل.) (عا.) جنبیدن (بی صدا)، تکان خوردن.
معین
و
وول
(اِ.) (عا.) تکان، جُنبش.
معین
و
ووشو
(شُ) (اِ.) نوعی ورزش رزمی چینی شبیه کاراته.
معین
و
ویولون سل
(~. س) (اِ.) از سازهای آرشهای که به شکل ویولون ولی از آن بزرگتر است ...
معین
و
ویسکی
(اِ.) نوعی مشروب الکلی.
معین
و
ویدیو کلوپ
(~. کُ) (اِمر.) محلی برای کرایه دادن فیلمهای ویدیویی.
«
‹
64
65
66
67
68
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها