جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
معین
و
واریس
(اِ.) تورم رگها بویژه در پا.
معین
و
وارفتگی
(رَ تِ) (حامص.)۱- از هم پاشیدگی.۲- سُستی، بی حالی.
معین
و
وادیج
(اِ.) چوب بَستی که تاک انگور را روی آن میخوابانند.
معین
و
واریز
۱ - (اِمص.) عمل ریزش یا ریختن.۲- ریختن پول به حساب.
معین
و
وارفته
(رَ ت ِ) (ص مف.) ۱- از هم پاشیده.۲- (عا.) تنبل، بی حال.۳- متحیر، گی...
معین
و
وادیان
(اِ) بادیان، رازیانه.
معین
و
واریخته
(تِ یا تَ) ۱- (ص مف.) دوباره ریخته.۲- تفریغ حساب شده.۳- (اِ.) جایی که...
معین
و
وارفتن
(رَ تَ) (مص ل.)۱- از هم پاشیده شدن.۲- (عا.) یکُه خوردن، گیج شدن.
معین
و
وادی ایمن
(مَ) (اِمر.) جایی که به حضرت موسی وحی رسید.
معین
و
واریته
(ی ت) (اِ.)۱- گوناگون.۲- نمایشی مرکب از کنسرت، تئاتر، رقص...
«
‹
6
7
8
9
10
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها