جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
پ
معین
پیموده
(پِ دِ) (ص مف.)۱- اندازه گیری شده.۲- طی کرده، سپرده.
پ
معین
پیلور
(وَ) (اِمر.) داروفروش.
پ
معین
پیوست
(پِ وَ) (اِ.) ضمیمه.
پ
معین
پیمودنی
(~.) (ص.)۱- وزن کردنی.۲- نوشیدنی، قابل نوشیدن.
پ
معین
پیلوت
(لُ) (اِ.)۱- شمعک.۲- طبقة همکف ساختمان که ارتفاع آن از بقیة طبقهها ک...
پ
معین
پیچ گوشتی
(اِمر.) ابزاری است که به وسیلة آن پیچها را باز میکنند.
پ
معین
پیوس
(اِ.) = بیوس:۱- انتظار، امید.۲- طمع، توقع.
پ
معین
پیمودن
(پِ دَ) (مص م.)۱- اندازه گرفتن.۲- مساحت کردن.۳- طی کرده راه.
پ
معین
پیله کردن
(~. کَ دَ) (مص ل.) پافشاری کردن، اذیت کردن.
پ
معین
پیچ پیچ
(پِ پِ) (ص مر.)۱- رشک و حسد.۲- تشویش و اضطراب.
«
‹
143
144
145
146
147
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها