جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
پ
معین
پاسپار
(س ِ)۱- (اِمر.)لگد.۲- (ص مف.)لگد - کوب.
پ
معین
پاساژ
( اِ.)۱- معبر، گذرگاه.۲- بازار سرپوشیده که دو طرف آن مغازه وجود دارد....
پ
معین
پاسور
( اِ.) نوعی بازی ورق، چهاربرگ.
پ
معین
پاسار کردن
(کَ دَ) (مص م.) لگدکوب کردن، پایمال کردن.
پ
معین
پاسوار
(سَ) (اِمر.) پیادة جلد و چابک.
پ
معین
پاسار
(اِمر.)۱- لگد، تیپا.۲- کلاف افقی چارچوب در و پنجره.
پ
معین
پالیدن
(دَ)۱- (مص م.) صافی کردن، تصفیه کردن.۲- جستجو کردن چیزی در خاک.۳- فرور...
پ
معین
پالاییدن
(دَ)۱- (مص م.) صافی کردن.۲- بیختن.۳- تراویدن.
پ
معین
پالا
(اِ.) نک پالاد.
پ
معین
پاشنه کش
(~. کِ) (اِمر.) اسبابی به شکل یک صفحه منحنی باریک و دراز و معمولاً دست...
«
‹
14
15
16
17
18
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها