جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
پ
معین
پاجامه
(مِ) (اِمر.)۱- زیرشلواری، تنبان.۲- شلوار راحتی که در خانه به پا کنند.
پ
معین
پابه پا
(بِ) (ق مر.)۱- قدم به قدم.۲- برابر، همراه.
پ
معین
پادری
(دَ)(اِمر.)۱ - فرشی که پای در میاندازند.۲- سنگی که پای در میگذارند ت...
پ
معین
پاتیناژ
( اِ.) نوعی اسکی روی یخ.
پ
معین
پابند
(بَ)۱- (اِمر.) بندی برای بستن پای مجرمان.۲- عقال، آنچه که با آن پای حی...
پ
معین
پادرختی
(دَ یا دِ) (اِمر.) میوههایی که به هر دلیلی (باد، کرم خوردگی)در پای در...
پ
معین
پاتیلی
( اِ.) در اصطلاح قلمکار سازان جوشاندن پارچة قلمکار که با دو رنگ سیاه و...
پ
معین
پابست
(بَ) (ص مر.)۱- مقید.۲- دلباخته.۳- (اِمر.) کرسی ساختمان.
پ
معین
پادرازی
(~.)۱- (حامص.) دراز بودن پا.۲- تجاوز از حد خود.۳- (اِمر.) نوعی نان شیر...
پ
معین
پاتیل شدن
(شُ دَ) (مص ل.) (عا.) از مستی به کلی از پا درآمدن.
«
‹
2
3
4
5
6
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها